نویسنده: تقی ژاله فر




 

رفتار انسان بر اساس عوامل تشکیل دهنده ساختار بنیادی او شکل می گیرد. برای شناخت ساختار بنیادی انسان و شناسایی رفتارهایی که از او سر می زند، به مطالعه و بررسی عمیقی نیاز است تا بتوان بطور واقعی او را شناخت.
برای رسیدن به مطالعه بنیادی انسان، کلامی ارزنده از مولای بزرگوار امیرالمؤمنین(ع) را مورد بررسی قرار می دهیم. مطالعه این روایت می تواند راهگشای فکری ما در رسیدن به این هدف مهم باشد.
عبدالله بن سنان از مولای بزرگوار، امام صادق(ع) روایت می کند که امیرالمؤمنین(ع) فرمودند:
« خداوند در ملائک عقل را بدون شهوت آفرید و در حیوانات شهوت را بدون عقل آفرید و در انسان، هر دو را آفرید. پس هر کس عقلش بر شهوتش پیروز شود، از ملائک برتر است و هر کس که شهوتش بر عقلش غالب شود، از حیوانات هم پست تر است.»(1)
این کلام پر معنی، پاسخگوی همه سؤالاتی است که در ساختار روانی و شخصیتی انسان مطرح می باشد. بر اساس کلام مولای بزرگوار(ع) خلقت انسان دارای دو بعد است:
یکی از ابعاد وجود انسان، توانایی عقل و اندیشه و تفکر اوست که اگر به درستی مورد تربیت قرار گیرد و هدایت شود، می تواند او را برتر از ملائک بگرداند.
بُعد دیگر انسان، میل شهوت ( لذت) او می باشد که اگر بر اراده انسان فائق آید، او را به پست ترین موجودات روی زمین مبدل می گرداند.
بنابراین انسان ترکیبی از عقل و شهوت می باشد که هر کدام از این دو عامل در رفتار انسان می تواند مورد تقویت قرار گیرد.
تقویت و تربیت عقل انسان می تواند او را به برترین موجود روی زمین مبدل گرداند و تقویت میل شهوت یا لذت، عامل ذلت و پستی و حقارت او درمیان موجودات زمین باشد.
انسان با آنکه دارای نیروی تعقل و تفکر و اندیشه است، دارای امیال و انگیزه های گوناگونی نیز می باشد. منشأ و خاستگاه انگیزه های گوناگون او، عامل شهوت یا میل لذت می باشد.
باید توجه داشت که میل شهوت انسان نه تنها به عنوان میل جنسی، بلکه شامل تمام عواملی است که او از آن لذت می برد.
بطور مثال، وقتی انسان غذا می خورد، با آنکه هدف او از این عمل، رساندن مواد غذایی کافی به بدن خود می باشد، اما همراه این عمل، عامل دیگری نهفته است و آن اینکه انسان غذایی را برای خوردن انتخاب می کند، که از آن لذت بیشتری می برد.
بدین ترتیب، لذت بردن انسان در غذا خوردن، بر اساس میل شهوت می باشد.
مولای بزرگوار، امام صادق(ع) خطاب به شاگرد خویش، بنام مفضل، عامل انگیزه را اینگونه تحلیل می فرمایند:
« ای مفضل، در افعالی چون خوردن و ...که در وجود انسان نهاده شده است، بیندیش!
اگر قرار بود انسان از روی آگاهی به نیازهای بدنش، به خوردن غذا مبادردت می ورزید و در نهاد او (چنین) انگیزه ای وجود نداشت، که او را به این کار ناچار سازد، بی گمان در خوردن غذا تنبلی و سستی می ورزید؛ چندان که بدنش فرسوده می شد و از بین می رفت.»(2)
بدین لحاظ می توان دریافت که آثار میل لذت دررفتار انسان به خوبی قابل مشاهده و مطالعه می باشد.
زمانی که کودک تازه تولد یافته به سوی غذای مورد نیاز و مورد علاقه خود، یعنی شیر مادر، گرایش پیدا می کند، او عمل او بر اساس میل لذت جویی یا شهوت می باشد که خداوند متعال برای تداوم حیات وی در نهاد کودک قرار داده است.
بنابراین می توان گفت که عامل لذت جویی یا شهوت، انگیزه بسیار نیرومندی برای زنده ماندن انسان است، زیرا کودکی که تازه متولد شده، ادراکی نسبت به جهان خارج ندارد، اما عامل لذت جویی، او را در خوردن شیر و رساندن مواد غذایی به بدن، یاری می کند.
بنابراین می توان گفت؛ انگیزه عاملی است که بر اساس میل لذت جویی و شهوت انسان پایه گذاری شده و انسان و موجودات زنده را برای رسیدن به هدف خاصی سوق می دهد.
زمانی که انسان برای به دست آوردن غذا، تلاش می نماید و یا برای به دست آوردن وسیله و ابزاری فعالیت می نماید و یا خود را وادار می کند که به هدفی نایل گردد، آن عاملی که فرد را به چنین فعالیتی وادار نموده است، انگیزه می نامند.
علم روانشناسی، انگیزه را چنین تعریف کرده است:
« کلیه عواملی که انسان و به طور کلی، موجود زنده را به فعالیت وا می دارد و او را به جهت خاصی سوق می دهد، انگیزه است.»
بنابراین، انگیزه عاملی است که انسان یا موجود زنده را برای رسیدن به هدفی سوق می دهد و او را وادار به فعالیت می کند.
از دیدگاه مکتب اسلام، انگیزه عاملی است در موجود زنده که از بدو تولد وجود داشته و او را برای رسیدن به هدف های معین سوق می دهد.
یکی از انگیزه های بسیار مهم، عبارت ازتلاش موجود زنده برای رسیدن به غذاهای مورد دلخواه خود می باشد. وقتی موجود زنده گرسنه باشد و برای اطفاء گرسنگی خود تلاش کند تا به غذای مورد دلخواه برسد، چنین نیرویی که ارگانیزم را به فعالیت وادار می نماید، انگیزه می باشد.
در روایات اسلامی عامل انگیزه به طور بنیادی مورد بررسی قرار گرفته است.
مولای بزرگوار، امام صادق(ع) در مناظره ای با یک طبیب هندی، عامل انگیزه را اینگونه تحلیل می فرمایند:
« آیا می دانی که کودک هنگام تولد، همانند تکه گوشتی است، حواس او، او را راهنمایی نمی کند که چیزی را بشنود و یا بچشد و یا لمس کند و یا ببوید. پس کدام حس است که کودک را هنگام گرسنگی به خواستن شیر راهنمایی می کند؟ و کدام حس است که او را هنگام سیر شدن پس از گریه به خنده وا می دارد؟»(3)
مولای بزرگوار(ع) در بیان خود خطاب به طبیب هندی، او را راهنمایی می فرماید تا بداند عاملی که کودک گرسنه را که هیچگونه ارتباطی با جهان خارج ندارد، به خوردن شیر وادار می کند، حواس کودک نیست؛ زیرا کودک در زمان تولد فاقد ادراک است.
بنابراین چه عاملی موجب می شود کودکی را که هیچگونه ادراکی نسبت به محیط خود ندارد، به غذا خوردن وادار کند؟
امام بزرگوار(ع) در ادامه کلامشان بحث را گسترش داده و می فرمایند:
« و کدامین حواس، پرندگان گوشتخوار و پرندگان دانه خوار را راهنمایی می کند تا در برابر جوجه های خود گذشت و یا دانه بریزند؟ و آنگاه گوشتخواران به سوی گشت و دانه خواران به سوی دانه حرکت کنند؟»(4)
موجودات زنده و انسان به هنگام تولد، فاقد ادراک حسی می باشند. پرندگان گوشتخوار در زمان نوزادی شان بطور ناخود آگاه به سوی گوشت حرکت می کنند و پرندگان دانه خوار به سوی دانه می شتابند و نوزاد انسان بی آنکه خود بخواهد گرایش خاصی نسبت به شیر مادر دارد. هیچگاه پرندگان گوشتخوار به سوی دانه و پرندگان دانه خوار به سوی گوشت حرکت نمی کنند!
نیرویی که در درون این موجودات وجود دارد و اینگونه آنها را به سوی غذای مورد دلخواه خود راهنمایی می کند، انگیزه است.
مطالعه نیروی انگیزه درباره حیواناتی که به هنگام تولد، والدین آنها همراهشان نمی باشد، حیرت آور است. حیوانی که تازه از تخم بیرون آمده است و باید خود برای اطفاء گرسنگی تلاش و فعالیت نماید به سبب اینکه مادر در کنار او وجود ندارد. کدامین نیرو است که او را برای به دست آوردن غذا راهنمایی می کند؟
آن نیرو، انگیزه ای است که سایر حیوانات را نیز به سوی این هدف می کشاند.
امام بزرگوار(ع) در ادامه مناظره با گسترش بحث، به منشأ و خاستگاه این انگیزه در انسان و حیوان پرداخته و می فرمایند:
« آیا این مطالب کافی نیست. بفهمی آنچه که کودک را به سوی شیر بسیج می کند و پرنده دانه خوار را به جمع آوری دانه و حیوان گوشتخوار را به خوردن گوشت وا می دارد، قلب است که مرکز (روح) عقل می باشد؟»(5)
امام بزرگوار(ع) در این مناظره، مرکز انگیزه گرسنگی را قلب معرفی می فرمایند؛ زیرا که قلب فرمانده بدن است و موجودات زنده را به فعالیت وا می دارد.
بنابراین می توان گفت که انگیزه عاملی است در قلب موجود زنده، که او را برای رسیدن به سوی هدف خاصی راهنمایی می کند.
باید توجه داشت منظور از قلب، آن عامل معنوی است که به طور جداگانه مورد مطالعه قرار گرفت.

انواع انگیزه ها

انگیزه ها در موجودات زنده محدود است ولی در انسان انگیزه ها متعدد می باشد.
در معارف اسلامی از انگیزه هایی که در انسان وجود دارد، طبقه بندی هایی صورت گرفته است.
روایتی از مولای بزرگوار، امام صادق(ع) به نوعی از این طبقه بندی اشاره کرده است.
آن بزرگوار در این روایت می فرمایند:
« سرآغاز نافرمانی خدا، شش عامل است: دوستی دنیا، دوستی ریاست، دوستی طعام و خوراک، دوستی خواب، دوستی راحتی و دوستی زنان»(6)
امام بزرگوار (ع) در این روایت به شش انگیزه بسیار مهم که زیاده روی در آنها، موجب دوری انسان از خدا می گردد، اشاره فرموده اند. اگر این انگیزه ها به طور معمول و طبیعی مورد استفاده قرار گیرد هیچگونه مشکلی برای انسان نخواهد داشت اما به لحاظ اینکه انسان به در به کار گیری این انگیزه ها همواره افراط گر است و از این انگیزه ها بیش از حد معمول استفاده می کند و لذا، افرادی که از این انگیزه ها بیش از حد معمول استفاده کنند و راه افراط بپیمایند، از این حقیقت منحرف می شوند که موجب سر آغاز نافرمانی خدایتعالی خواهد بود.
روایت دیگری از مولای بزرگوار، امیرالمؤمنین (ع) طبقه بندی دیگری از انگیزه های انسانها به عمل آورده که مطالعه آن ها، ما را در شناخت این انگیزه ها یاری می دهد.
آن بزرگوار می فرمایند:
« شایسته است انسان عاقل خود را از مستی ثروت، مستی قدرت، مستی علم، مستی تمجید و تملّق، مستی جوانی مصون نگاه دارد؛ زیرا هر یک از این مستی ها، بادهای مسموم و پلیدی دارد که عقل را زایل می کند و آدمی را خفیف و خوار می سازد».(7)
دراین روایت، امام بزرگوار(ع) به تعداد دیگری از انگیزه هایی که در انسان وجود دارد و افراط در آن به زایل شدن عقل وی منجر می گردد، اشاره فرموده اند.
از مجموعه دو روایت ارائه شده می توان چنین نتیجه گرفت که انگیزه های انسان، هم می تواند فردی و هم اجتماعی باشد.
انگیزه هایی که در تغییر رفتار فردی دخالت داشته باشند، انگیزه های فردی و انگیزه هایی که در تغییر رفتار اجتماعی فرد مؤثر باشند، انگیزه های اجتماعی می باشند.
اینک انگیزه های فردی را مورد بررسی قرار می دهیم.

انگیزه های فردی

انسان دارای انگیزه هایی می باشد که حتی اگر به صورت انفرادی درمکانی که انسانی در آنجا نباشد زندگی نماید، در او بروز می کند. این انگیزه ها همراه او هستند و همواره بر او حاکم می باشند.
این انگیزه ها درحیوانات نیز وجود دارد. چنین انگیزه هایی را انگیزه ی فردی می گویند. قوی ترین انگیزه های فردی عبارتند از:
انگیزه گرسنگی، تشنگی، میل جنسی

انگیزه های گرسنگی و تشنگی

این انگیزه ها در روایات اسلامی با عنوان انگیزه طعام و خوراک بیان گردیده است.
این انگیزه در تمام حیوانات و انسانها وجود دارد و از نیازمندیهای اولیه موجود زنده به شمار می رود.
کودکی از مادر متولد می شود، این انگیزه در وی وجود دارد و همین انگیزه است که او را به سوی شیر مادر سوق می دهد. اگر این انگیزه در کودک نبود هرگز به سوی شیر مادر گرایش پیدا نمی کرد.
غذا خوردن انسان بر اساس دو هدف پایه گذاری شده است، عامل اول آن است که او به وسیله غذا خوردن، می خواهد مواد لازم را به بدن خود برساند؛ زیرا که او برای رشد و نیرو گرفتن، نیاز به مواد غذایی دارد.
اما عامل دوم که در انسان به خوبی قابل مشاهده می باشد، آن است که
او غذایی را برای خوردن انتخاب می کند که علاوه بر داشتن مواد غذایی لازم، لذت بخش نیز باشد و از خوردن آن لذت ببرد.
این موضوع را می توان با ذکر مثالی اثبات نمود:
اگر در برابر فرد گرسنه ای دو نوع مواد غذایی، یکی بسیار لذت بخش و دیگری غذای عادی، قرار دهیم، تصور می کنید که او کدامین نوع غذا را برای خوردن انتخاب می کند؟
بطور مسلم می توان پیش بینی کرد که او غذایی را انتخاب خواهد نمود که از خوردن آن لذت بیشتری می برد.
علت این انتخاب بسیار طبیعی است؛ زیرا که در انسان و حیوان میل لذت جویی وجود دارد و آن ها بر همین اساس مواد غذایی مورد علاقه خود را انتخاب می کنند، اگر چه از خوردن آنها، مواد غذایی لازم نیز به دستگاه گوارش خود می رسانند.
در گذشته دانشمندان تصور می کردند که مرکز گرسنگی، معده انسان می باشد و علت گرسنگی را اثر انقباضات معده تلقی می کردند؛ زیرا که فرد گرسنه، گرسنگی را در ناحیه معده خود احساس می کند. اما تحقیقات دانشمندان معاصر نشان داد که احساس گرسنگی بسیار پیچیده است و انقباضات معده عامل تشدید کننده گرسنگی محسوب می گردند.
دانشمندان معاصر، مهمترین عامل گرسنگی را، تغییرات شیمیایی خون تلقی کرده اند زیرا آزمایشهایی که در این زمینه صورت گرفته، این حقیقت را مورد تأیید قرار داده است.
مطالعات دانشمندان نشان می دهد که انگیزه گرسنگی با میزان سطح مواد قندی موجود در خون، ارتباط مستقیم دارد چنانچه تزریق موادی که میزان قند خون را بالا ببرد، انقباضهای معده را متوقف کرده و در نتیجه احساس گرسنگی را کاهش می دهد.
همچنین بر اساس تحقیقات دانشمندان، در بخشی از هیپوتالاموس مرکزی برای احساس گرسنگی و مرکز دیگری برای بازداری از گرسنگی تشخیص داده شده است که تحریک آن ها عامل گرسنگی و سیری را به وجود می آورد.
ترشح برخی از غدد درون ریز، می تواند آستانه تحریک این مراکز را تغییر دهد.
کرتکس مغز در راه اندازی انگیزه گرسنگی و تشنگی و فعالیت های مربوط به تغذیه شرکت دارد. کرتکس مغز در یادگیری زمان گرسنگی، نقش اساسی دارد. بدین جهت ما معمولاً در ساعاتی که همیشه غذا می خوریم، احساس گرسنگی می کنیم.
علم زیست شناسی و روانشناسی ، مرکز ایجاد گرسنگی را مغز انسان تلقی کرده است زیرا که یافته ها و مطالعات دانشمندان به همین جا خاتمه یافته است.
اما باید توجه داشت که مرکز گرسنگی و تشنگی و سایر امیال لذت زا، بر اساس روانشناسی اسلامی، قلب معنوی انسان می باشد؛ زیرا که قلب انسان مرکز فرماندهی کل بدن انسان می باشد و مغز انسان بخشی از عمل کننده قلب محسوب می گردد.
بدین ترتیب می توان دریافت که میل گرسنگی که خاستگاه آن میل لذت می باشد، از قلب انسان سرچشمه می گیرد و بدین جهت است که اگر انگیزه درونی و قلبی برای غذا، خوردن در انسان وجود نداشته باشد، به سوی خوردن غذا تمایل پیدا نمی کند.
باید دانست که اطفاء انگیزه گرسنگی به حالت طبیعی نکوهیده نیست، بلکه بسیار پسندیده نیز می باشد. اما اگر انسان بر اساس لذت بردن بیش از حد، در خوردن مواد غذایی زیاده روی نماید، به طور مسلم خود را به بیماریهای گوناگون مبتلا خواهد ساخت.
مولای بزرگوار، امیر المومنین (ع) می فرمایند:
« کمتر غذا خوردن، مانع بسیاری از بیماری های جسمی می شود.»
خوردن بیش از حد غذا در اثر میل شهوت و لذت بیش از حد در انسان است. فردی که تمایل به پرخوری دارد برای اطفاء گرسنگی به طعام گرایش ندارد؛ بلکه او می خواهد به این طریق تمایلات لذت جویی خود را اطفا نماید؛ اما او ندانسته با این عمل، به خود ستم می کند و ناخواسته، خود را به امراض گوناگون مبتلا می سازد.
مولای بزرگوار، امام رضا(ع) می فرمایند:
« کسی که بیش از حد لزوم طعام بخورد، غذا به بدن خود نرسانده است بلکه ضرر وارد آورده است و کسی که به مقدار لازم غذا بخورد ( به بدن خود) خدمت کرده است، و همینطور آب.
بنابراین راه تندرستی آن است که به مقدار کافی بخوری و در حالی که هنوز اشتها به غذا داری دست از غذا خوردن بکشی. این چنین غذا خوردن برای معده و بدنت صالح تر و برای عقلت پاکیزه تر و بر جسم و شکمت سبکتر است.»(8)
به کار بستن رهنمود مولای بزرگوار (ع) در زمینه تغذیه مناسب و صحیح، می تواند انسان را از نارسائی های جسمی و روانی نجات دهد و انسان همواره در قلب خود احساس شادابی و در جسم خود احساس تندرستی بنماید.
مصرف بیش از اندازه ی مواد غذایی دارای عارضه های جسمی و روانی می باشد، که مهمترین عارضه روانی آن، دور شدن از خدایتعالی است.
مولای بزرگوار، امام صادق(ع) می فرمایند:
« دورترین فاصله از خداوند برای انسان موقعی است که فرد همانند حیوان جز پر کردن شکم و ارضا شهوات همت و هدفی نداشته باشد.»(9)
در این روایت، امام بزرگوار(ع) آثار سوء تمایلات و انگیزه های گرسنگی و جنسی را بیان می فرمایند.
انسان به لحاظ اینکه بر اساس لذت بردن به سوی طعام گرایش پیدا می کند و به طور طبیعی از خوردن آن لذت می برد و علت پر خوری فرد آن است که همواره می خواهد از خوردن غذا لذت بیشتری ببرد، اگر چه سیر شده باشد.
همین عامل سبب می شود که میل لذت و شهوت در قلب او تقویت گردد و تقویت شدن میل لذت و شهوت سبب دوری فرد از حضرت حق تعالی می شود.
پیامبر بزرگوار(ص) در این زمینه می فرمایند:
« کسی که براساس شهوت ( لذت بردن) غذا بخورد، خداوند حکمت را بر قلبش حرام می کند.»(10)
در این روایت پیامبر بزرگوار (ص) بطور تلویحی به وجود لذت برای اطفاء گرسنگی اشاره نموده و انسانها را از تمایل به غذا بر اساس میل لذت منع می فرمایند.
افرادی که بر اساس لذت بردن به طعام گرایش داشته باشند خداوند متعال آنها را از رسیدن به حکمت محروم می سازد؛ زیرا کسانی که بر اساس لذت بردن بیش از حد، به سوی غذا گرایش داشته باشند، این انگیزه در قلب آنان تقویت می گردد و در نهایت، عادت پرخوری در قلب آنان پدیدار می گردد.
آن بزرگواری در روایت دیگری می فرمایند:
« هر کس کم بخورد سالم می ماند و هر کس بسیار بخورد تنش بیمار و قلبش سخت می گردد.»(11)
این روایات آثار سوء پرخوری را مد نظر قرار داده و همواره انسان ها را به تعدیل و میانه روی در امر تغذیه دعوت می نمایند.
بنابراین استفاده از مواد غذایی نباید به قصد لذت بردن و در نتیجه ایجاد پر خوری باشد، اگر تمایل به غذا خوردن برای اطفاء گرسنگی و رساندن مواد غذایی به قصد نیاز بدن باشد هیچ مانعی وجود نخواهد داشت.

پی نوشت ها :

1. اِنَّ اللهَ رَکَبَ فِی المَلائِکَةِ عَقلاً بِلا شَهْوَةٍ، وَ رَکْبَ فِی البَهائِمِ شَهْوَةً بِلا عَقْلٍ، و َرَکَّبَ فی بَنی آدَمَ کُلّیهما، فَمَن غَلَبَ عَقْلُهُ شَهْوتَهُ فَهُوَ خَیرٌ مِنْ المَلائِکَةِ، وَ مَنْ غَلَبَ شَهْوتهُ عَقْلَهُ فَهُوَ شَرٌّ مِنَ البَهائِم ( علل الشرایع، ج1، ص 41).
2. فکَّر یا مُفَضَّلْ، فی الَافعالِ الَّتی جُعِلَت فی الانسانِ مِنَ الطُّعمِ... وَ لو کانِ الانسانُ اِنَّما یَصیرُ اِلَی اَکلِ الطَّعامِ لِمَعرِفَتِه بِحاجَةِ بَدَنِ الیهِ وَ لَم یَجِد مِن طِّاعِهِ شیئاً یَضطَرُّهُ اِلی ذلکَ کانَ خلیقاً أن یَتوانی عنهُ احیاناً بِالتَّثقُّلِ و الکَسَلِ حَتِّ یَنحَلَّ بَدَنُهُ فَیهلِکَ ( میزان الحکمه، ج3، ص 1496).
3. اَفَلَستَ تَعلمُ الطِّفلَ تَضَعُهُ اُمُّهُ مُضغَةً، لَیسَ تَدُلُّهُ الحواسَّ عَلی شیءٍ یَسمَعُ وَ لا یبْصِرُ وَ لا یُذاقُ و لا یَلمِسُ وَ لا یَشُمُّ، فَانّهُ الحواسُ دَلُّتَه عَلی طَلِبٍ اللَّبَنِ اِذا جاعَ؟ و الضَّحکَ بعد البکاءِ اذا رُویَ مِنَ اللَّبَنِ؟( بحارالانوار، ج3، ص 161).
4. وَایُّ حواسِّ سِّاعِ الطَّیرِ وَلا قِطِ الحَّبِّ مِنْها دَلَّها عَلی ان تَلقی بَیْنَ اَفراخِها اللَّحمَ وَ الحَبَّ، فَتَهوی سِّاعُها اِلِی اللَّحمِ وَ الاخَرُونَ اِلی الحَبُّ. (همان، ج3، ص 161).
5. افَلَیسَ یَنْبَغی لَکَ انْ تَعلَمُ انَّ القَلبَ الَّذی هُو مَعدنُ العَقلِ فی الصَّبی الَّذی وَصفتُ وَ غیرَهُ مِمّا سَمِعْتَ مِنَ الحیوانِ، هُوالذی یُهَیِّجُ الصَّبی اِلی طَلَبِ الرِّضاعِ والطَّیرِ اللاقِطَ عَلَی لَقْطِ الحَبّ و السِّباعَ عَلی اِبتلاعِ اللَّحمِ.( بحارالانوار، ج3، ص 161).
6.اِنَّ اوَّلَ ما عُصیَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ بِهِ سِتَّ: حُبُّ الدّنیا، و حبُّ الرَّئاسَةِ و حُبُّ الطَّعامِ و حُبِّ النَّومِ وَ حُبُّ الراحَةِ وَ حُبُّ النِساء ( عرفان اسلامی، ج1، ص 290).
7. یَنبغی للعاقِلِ اَن یَحتَرِسَ مِنْ سَکرالمال و سُکرِ القُدرَةِ و سُکرِ العِلمِ و سُکرِ المَدحِ و سُکرِ الشَّباب، فَإنَّ لِکُلِّ ذلِکَ ریاحَ خَبیثَةٍ تَسَلُبُ العَقلُ و تَستَخِفُّ الوَقارَ ( الحدیث، ج2، ص 6).
8.قِلَّةُ الاکلِ یَمنَعُ کثیراً مِنْ اعلالٍ الجِسمِ ( الحدیث، ج1، ص 22).
9. مَنْ اخَذَ مِنَ الطَّعامِ زیادةً لَم یغدِهِ و ضرَّهُ وَ مَنْ اخَذَ بِقَدرٍ لا زیادَةٍ علیهِ و لا نَقصَ فی غذائِهِ نَفعَهُ و کذلِکَ الماءُ. فَسبیلُهُ انْ تَاخُذَ الطَّعامَ کفایَتَکَ فی ایّامِهِ وارفَعْ یَدیْکَ مِنْهُ وَیکَ الیهِ بعضُ القَرَمِ و عِنْدَکَ اِلَیهِ مَیلٌ فَانَّهُ اَصْلَحُ لِمعدَتِکَ و لِبَدَنِکَ و ازْکَی لِعَقْلِکَ و اَخَفَّ عَلی جِسْمکَ ( بحارالانوار، ج62، ص 311).
10. اَبَعدُ ما یکونُ العبدُ مِنَ اللهِ عَزَّ وَ جلَّ اِذا لم یُهِمَّةُ اِلّا بَطنُهُ و فَرجُه ( الحدیث، ج2، ص 209).
11. مَن اَکَلَ طعاماً لِلشَّهوَةِ حَرَّمَ اللهَ عَلی قَلبِهِ الحِکمَهَ ( تحف العقول، ص 101).
12. مَن قَلْ طَعمُهُ صَحَّ بَدنُهُ وَ مَنْ کَثُرَ طَعمُهُ سُقْمَ بَدنُهُ وَ قَسا قلْبُهُ ( نهج الفصاحه، ص 117).

منبع مقاله :
ژاله فر، تقی، (1386)، روانشناسی از دیدگاه مکتب اسلام، زنجان: نیکان کتاب، چاپ دوم